من را در شبكه هاي اجتماعي دنبال كنيد


<p> بهگفتهٔ سیروس شمیسا، بعد از حافظ در فاصلهٔ اوایل سدهٔ نهم تا روزگارِ صائب در سدهٔ یازدهم، دورانِ تردید است؛ به این معنی که شاعرانِ متقدمِ این دوران، هنوز در انکارِ بستهشدنِ دایرهٔ غزل عراقی بهدست حافظ بهسر میبرند، و سپس آرامآرام این موضوع را میپذیرند و کسانی مانند بابافغانی تلاش میکنند تا شیوهای دیگر بهنامِ سبک هندی پی بریزند که درنهایت در شعرِ صائب به اوج میرسد. اما در هر دو نسخه تاریخ خیرات از «امام ششم» به بعد بهاندازه تقریبا یک­ونیم صفحه خالی است. او خود استثنایی بود که توانست از نفوذِ سعدی برهد، اما خودش چونان درختی پرشاخ و برگ بود که هیچ گیاهی در سایهاش نمیتوانست رُست. هیچ شاعری نیز بهاندازهٔ حافظ اثری در دورههای شعرِ فارسیِ پس از سدهٔ چهاردهمِ میلادی نداشتهاست. ازاینرو بهتعبیری، او کشتزارِ ادبیات را پس از خود بیثمر کرد و نمونههای شعرِ پس از او بهشدت تقلیدی و مبتذل هستند، و درنتیجه ادبیات برای نجاتِ خویشتن، سبکی نو درمیاندازد چراکه تنها اینچنین، شاعران را توان و مجالِ جلوهگری دست میدهد. شمیسا میگوید با مسامحه میتوان گفت که حافظ در جایگاهِ شاعری بزرگ، بر زبان و ادبیاتِ پس از خود ستم روا داشت، ازآنرو که چنان آن را متأثرِ خویش میسازد که شاعرانِ پسین را تصور بر آکادمی ژرف اندیش د که تنها باید بر آن شیوه کار کرد و چون یارای گذار از نمونهٔ اصلی را ندارند، هنری اصیل نزایند و درنتیجه تقلید و ابتذال بدان پایه رسد که به سقوطِ زبان و ادبیات انجامد.</p>
<p> نفوذ و اثرگذاریِ حافظ در ایران و جهان تا بدان حد است که در زمانهٔ خودِ او، آوازهٔ شعرش تا خراسان و ترکستان و هند و عراق عرب و عجم و آذربایجان ر آکادمی ژرف اندیش ه بود و پس از درگذشتش نیز پادشاهانِ کشورهای همسایه مانند سلطان احمد، سلطان غیاثالدین، سلطان محمدشاه دکنی و تهمتن بن تورانشاه از شعر او استقبال میکردند. در همان زمان بود که به ابوالحسن صبا (موسیقیدان مشهور آن زمان ایران در تهران) معرفی شد. در بند ششم سنگنبشتهٔ داریوش در بیستون، وی به نام بیست و دو سرزمین اشاره میکند که امپراتوری او را تشکیل میدهند و چون در زمان نوشتن این سنگنبشته، فقط سه سال از فرمانروایی داریوش میگذشت و این مدت هم صرف فرونشاندن شورشها شده بود، میبایست این سرزمینها در دورههای قبل به امپراتوری هخامنشی افزوده شده باشند؛ دوران پادشاهی کمبوجیه کوتاه بود و او تنها توانسته بود مصر را فتح کند. آوازهٔ شعر حافظ در زمان زندگیاش به سرزمینهای دیگر مانند شبهقارهٔ هند ر آکادمی ژرف اندیش و شاعران آن سرزمینها تلاش کردند تا ویژگیهای شعرش را بهکار برند و بهمانند حافظ مضامین عاشقانه و عارفانه را بههم پیوند دهند و از صنایع ادبی بهروش حافظ بهره گیرند. ٕعشق٬ از عشقه گرفته شدهاست و آن گیاهی بدون ریشه است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند.</p>
<p> به صفحه اول هر کتاب، جلد و به صفحه بعدی آن آستر بدرقه گفته میشود. برخی ار نقادان گفته اند ارزش پیامی و داستان با ارزش تر از اختراع پیل بوده است. بسیاری از ابیاتش، ضربالمثلهای زبانزدی شدهاند، و شمارِ کسانی که نمیتوانند برخی از اشعار او را تا حدی یا بهطور کاملْ حفظ بخوانند، اندک هستند. او با اینکه شاعری عربیسرا نیست و سرودههای عربیاش از سر تفنن است، اما ۲۴ غزل و قطعهٔ مُلَمَّع دارد که نشاندهندهٔ آشنایی وی با دیوانهای شاعران نامدار عرب مانند امرؤالقیس، عمرو بن کلثوم، کعب بن زهیر، حسّان بن ثابت، ابونواس، ابوتمام، بحتری، متنبی و بسیاری دیگر است. او همچنین تأکید کردهاست که همهی ما، مقصود-اش بزرگان موسیقی است، در برابر باخ تازهکارانی بیش نیستیم. طبع شعرش خوب است، ولی از تکبر و خودستائیاش کسی به شنیدن اشعارش رغبت نمیکند» (صادقی افشار،204:1327). در ادامه و برای سهولت در مقایسه، این موارد در کنار اقدامات دنیوی و خیرخواهانه شاه نعمتالله ولی ارائه میشود. ماکس مالوان میگوید که تاکنون هیچ مدرکی به دست نیامده که بر پایهٔ آن بتوان گفت، کوروش زرتشتی بودهاست ولی رفتار او با آموزههای زرتشت و اصول دین او نقاط مشترک بسیاری دارد و شاید از دین زرتشتی تأثیر پذیرفته باشد. </p>
<p> در هیچ شاعرِ فارسیِ دیگری نمیتوان چنین ترکیبی از تخیلِ بارور، بیانِ ادبی، انتخابِ مناسبِ کلمات و عباراتِ خوشآهنگِ ابریشمین را یافت. یارشاطر میگوید هیچ شاعرِ ایرانیِ دیگری اینچنین موردِ تجزیه و تحلیل، تفسیر و تعبیرِ بسیار قرار نگرفتهاست. بهگفتهٔ یارشاطر، حافظ محبوبترین شاعرِ ایرانی است. بهگفتهٔ فاطمه سیاح، شعرای سدههای دوازدهم و سیزدهم ه. بهگفتهٔ محمد معین، اثرگذاریِ حافظ در شعرِ فارسی شایانِ توجه است؛ هرچند بهخاطر عظمتِ معنا و اعتلای لفظ و حُسنِ ترکیب، تنها اندکی مورد تقلید واقع شدهاست. شخصیتهایی که در اشعارش مورد حمله یا ستایش قرار گرفتهاند، تبدیل به گنجینهٔ مشترکِ اشعارِ غناییِ فارسی شد. با وجود استفاده از واژه «جهانی» در عنوان کتاب، وی بیشتر آثار لاتینی، یونانی و عبری را مورد توجه خود قرار داده است. در این بین ویژگیهای لازمی که مفسران در حوزه روش میبایست کسب کنند آن است که همچون گذشتگان روایات را جدی گرفته و با نقد محتوایی آنها امکان دستیابی به واقعیتهای تاریخی را فراهم آورد، نوع ارائه خود را به شکلی منسجم، سامانمند و یکپارچه قرار دهد، در استفاده از منابع خود را محدود به روایات نکند، در مواجهه با روایات تاریخی تسامح به خرج ندهد، از وضوح دروغین و بیپایه دادههای تاریخی خودداری نماید، با دادههای تاریخی به شکلی انتقادی برخورد کند، در کنار مسائل غیبی توجهی درخور نیز به تأثیرات مادی شکلگیری حوادث بدارد و نهایتاً به شکلی خطی به تاریخ ننگریسته بلکه با در نظر گرفتن موضوع حوادث را به شکل شبکهای و فضایی نیز بررسی نماید.</p>
 
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.